Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-28@04:22:34 GMT

به یاد «شیرکو بی‌کس»؛ امپراتور شعر جهان

تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۲۵۲۶

به یاد «شیرکو بی‌کس»؛ امپراتور شعر جهان

آفتاب‌‌نیوز :

زمانی کە چشم باز کرد، لالایی مادر، حماسه سرایی پدر و کتاب‌هایی ممنوعە، مونس شب‌ها و همبازی روز‌های کودکی و نوجوانی اش شد.

لالایی مادری که خود دردمند بود و می‌دانست درد را چگونه توصیف کند. حماسه سرایی پدری که خود خالق حماسه و رنج کشیده روزگار بود. خون شعر در رگ آجر‌های خانه در فوران بود و مادر، پرستار هر لحظه این آجرها؛ پرستاری که می‌دانست شیر دادن به شیرکوه، بسان شیر دادن به شعر‌های خفته در قلب دیوار‌های خانه است و شورش همه مصرع‌ها را با نبض جان می‌ستود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادری که آوارگی‌های پدر را با آرامش به فرزندان خود گوش زد می‌کرد و بزرگی وظیفه پدر را برای آن‌ها ستودنی‌تر جلوه می‌داد. ستودنی از جنس ایمان، اعتماد، باور و اندیشە بلند میهن پرستی.

شیرکوه، شیر میدان تجلی شعر دردمند کردی و همە آزار‌ها و کاستی‌های طبیعی و دست ساز زمانه خود است. شعری از جنس مرهم بر زخم ناپیدا، اما مدام در حالِ سوزش.. سوزشی که انفال، حلبچه و قیام ایلول را جانی دوباره بخشید و به جهانیان نشان داد تا همه سیاستمداران بر کرده خود اقرار کنند.

 «برهان» یکی از دوستان خانوادگی شیرکوه می‌گوید: دوم ماه «می» خود را خرسندترین ماه سال می‌داند، چون بزرگ مرد تاریخ شعر کُردی «Şêrko Bêkes» چشم بر جهان هستی گشود؛ او در محله «گویژه» شهر سلیمانیه عراق به دنیا آمد تا راز همه واژه‌های ممنوعه را به گوش هستی برساند. او اولین شعر خود را در ۱۷ سالگی چاپ کرد و در سال ۱۹۶۸ اولین مجموعه شعریش به نام «تریفەی هەلبست» بە زیور چاپ آراسته شد.

در همان اوایل با گروهی از شاعران صاحب سبک هم سن و همفکر خود برای تازه کردن شعر زمان خود به یکی از آوانگارد‌های شعر کردی معرفی شد.

برهان می‌گوید: شیرکوه شاعر معاصر کرد عراقی در سال ۱۹۸۸ از سوی انجمن قلم سوئد، برنده جایزه توخولسکی (Tucholsky-Preis) شد.

سروده‌های او که به زبان کردی می‌باشد، در زمان حیات خود شاعر به چندین زبان زنده دنیا از جمله «انگلیسی، آلمانی، سوئدی، فارسی، عربی» ترجمه و چند نمونه از شعرهایش جزو کتاب درسی در کشور سوئد است.

شیرکوه در ایران شاعر نام‌آشنایی است که ضمن دیدار و مراوده با کسانی، چون احمد شاملو و سیدعلی صالحی، شعرهایش را بازسرایی کرده اند. احمد شاملو در مصاحبه‌ای می‌گوید «اگر زودتر شیرکوه را می‌شناختم هرگز کار‌های لورکا را ترجمه نمی‌کردم. سید علی صالحی به شیرکوه بیکس لقب «امپراتور شعر جهان» را داده است.

شیرکو بی‌کس، فرزند «فائق بی‌کس» به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت.

 از این شاعر نام آور کُرد، چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است. 

وی می‌گوید: برای شناختن شخصیت و هویت ملی شیرکوه، جدای از خواندن مجموعه شعرهایش، پیشنهاد می‌کنم کتاب «نوشتن با آب خاکستر» مجموع خاطراتی که خود شاعر در زمان حیات نگاشته است مطالعه کنید؛ خاطراتی شعر گون و منحصر به فرد؛ خاطراتی که تاریخ یک ملت را بازگو می‌کند و چه بی دریغ لحظه‌های غم و اندوه را به شالوده کلمات می‌آراید و جان نامیرایی را به کتاب بخشیده است. کتابی که به گفته کتاب شناسان با هر بار خواندن آن، برگی گمشده از انسانیت را رو می‌کند.

شیرکوه در وصیت نامه خود چنین می‌نویسد: «نمی‌خواهم در هیچ کدام از تپه‌ها و گورستان‌های مشهور شهر به خاک سپرده شوم؛ اول به خاطر اینکه جای خالی ندارند و دوم اینکه جا‌های شلوغ را دوست ندارم. می‌خواهم اگر شهرداری شهرمان اجازه دهد پیکر مرا در جوار تندیس شهدای ۱۹۶۳ سلیمانی به خاک بسپارند، زیرا فضای آن جا لذت بخش‌تر است و نفسم نمی‌گیرد. من دوست دارم پس از مرگم نیز همدم همشهریان و صدای موسیقی و رقص و زیبایی‌های این پارک باشم. کتابخانه و دیوان‌های اشعار و عکس‌هایم را نیز به کنار مزارم ببرید. یک کافه تریا و باغچه‌ای کوچک هم در نزدیکی مزارم درست شود تا شاعران، نویسندگان و دختران و پسران عاشق به بهانه آن مهمان من باشند. دوست دارم از حالا این صحنه‌ها را مانند یک رؤیا ببینم».

شیرکو بیکس در ۴ آگوست ۲۰۱۳ میلادی، در ساعت ۲:۳۵ دقیقه بعد از ظهر در شهر ستوکهولم پایتخت کشور سوئد، بر اثر سرطان درگذشت و بنا به وصیت شاعر در پارک «آزادی» شهر سلیمانیه زادگاهش به خاک سپرده شد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

منبع: آفتاب

کلیدواژه: شیرکو بی کس شاعر کردستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۲۵۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم

غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یک‌ماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظه‌های زندگی ما را معنایی دیگر می‌بخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمی‌کنیم. 

با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامه‌هایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بوده‌اند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ به‌طوری که می‌توان از آن به‌عنوان زینت‌المجالس یاد کرد. 

در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه می‌کردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها می‌توان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش: 

پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سال‌های دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...

اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یک‌ماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکه‌های مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 

آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟

روستایی که من در آن زندگی می‌کردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار می‌کردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوه‌های اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام می‌دهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانه‌های آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره می‌کند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کرده‌ام.

کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل می‌زنند و افقی پیش می‌روند. گاه معدن ریزش می‌کند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن می‌مانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست می‌دهند.

«ما دو تن شاخه‌های یک بیدیم»

پدرم در بخش‌های مختلف معدن کار می‌کرد. مدتی داخل معدن کار می‌کرد و مدتی به قول خودش بیرون‌کار بود و خارج از معدن، در کنار کوره‌هایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل می‌کند، کار می‌کرد. من از نزدیک شاهد دغدغه‌ها و زحماتی بودم که او می‌کشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختی‌هایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش می‌آمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمی‌گرفت و اضافه‌کاری او را خط می‌زد. شرکت‌ها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواست‌های کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقب‌افتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمی‌شود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود می‌شوند.

 

.

از  این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ می‌داد. همه این مشکلات و سختی‌ها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.

در این مدت چقدر بازدید داشته است؟

در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکه‌های اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.

سال‌هاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت می‌کنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه می‌پردازد. چرا با وجود گسترش اطلاع‌رسانی‌ها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟

این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی می‌شوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ می‌دهد و آنچه در زیر پوست جامعه می‌گذرد، در شعر امروز دیده می‌شود. حرف‌های ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده می‌شود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر می‌شد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.

دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانه‌ای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرف‌هایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعال‌تر باشند و راه‌های نرفته را بیازمایند.

درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما ما تنها نوک قله یخ را می‌بینیم. برای طرح بهتر این دغدغه‌ها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیب‌پذیر جامعه زندگی کند.

با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر می‌کنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامه‌ای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشته‌ایم.

به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.

رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریان‌های شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهره‌های جدید ادامه پیدا کند، می‌تواند جریان‌ساز باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آقای اوسمار نقد را ول کردی نسیه را چسبیدی | حسرت بزرگی خوردم بابت دوبار از دست دادن برتری دوگله
  • شایعه عجیب درباره «شهریار»؛ با عالم غیب در ارتباط است!
  • (ویدئو) مرگ جوجه‌ پنگوئن‌های امپراتور در پی ذوب بی‌سابقه یخ در قطب جنوب
  • استقبال شاعر «سلام فرمانده» از غزل رهبر انقلاب
  • شاعر سلام فرمانده به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت
  • ماجرای عجیب سارقی که با پابند الکترونیکی به سرقت می‌رفت
  • نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
  • اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
  • رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/ «بر فراز کشتزار» در بازار نشر
  • رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/«بر فراز کشتزار» در بازار نشر